گلیم یا پلاس یکی از انواع صنایع دستی زیراندازی و پوششی است که از ابریشم، موی بز، پشم گوسفند یا دیگر چهارپایان اهلی بافته میشود. گلیم نوعی بافت بدون پرز است که از تار (پنبه یا پشم) و پود (پشم) تشکیل شده است و مانند قالی گره و پرز بلند ندارد. در بافت گلیم هرچه نخ نازکتر و لطیفتر باشد محصول بافته شده مرغوبیت بیشتری دارد از این رو در گلیمهایی که از کرک و یا از پشم مرینوس استفاده شده باشد آن گلیم از کیفیت بسیار بالاتری برخوردار است.
گلیم عموماً به عنوان فرش کاربرد داشته است و به شکل سنتیاش، معمولاً برای پوشاندن زمین، دیوار یا رواندازی برای حیوانات باربر استفاده میشود. بافت گلیم با تغییراتی کاربردهای دیگری غیر از فرش در بین عشایر دارد: از جمله نمکدان، جل اسب، نوار چادر و ... ولی امروزه به عنوان یک پوشش مدرن برای خانههای شهری نیز خریداری میشود.
در ادبیات فارسی عموماً گلیم با زیلو یا جاجیم و… به یک معنی بکار رفته است ولی بهطور مشخص گلیم فرشی است که از بافتن پود بر تارهایی که بر دار افراشته تنیده شده است بافته میشود و از دستگاه کمکی نظیر ماسوره و… استفاده نمیشود که این مورد تفاوت گلیم با زیلو یا جاجیم و انواع دیگر ذکر شده در ادبیات میباشد.
گلیم مرغوب باید در مقابل نور و شستشو رنگش ثابت باشد و در صورت نامرغوب بودن اگر رطوبت به آن برسد ، رنگ عوض میکند. تاریخچهی گلیمبافی به ۳۵۰۰ تا ۵۰۰۰ سال پیش از میلاد برمیگردد که تاریخ آن آغاز نساجی است و استفاده از آن تقریبا در تمام ایران رایج است.
ما را در کانال آپارات دنبال کنید.
گلیمها با توجه به منطقه جغرافیایی تولید آنها دارای تفاوتهایی در جنس نخ و نقوش آن میباشد. در ایران در بافت گلیم تنوع بسیار زیادی است که باعث شده است گلیم نامهای مختلفی به خود بگیرد از جمله: گلیم ایل شاهسون، گلیم لری، گلیم هرسین، گلیم بلوچ و گلیم خمسه.
در پیدایش نقوش مختلف گلیم همواره عوامل جغرافیایی نقش بسزایی داشتهاند. زنان و مردان هر منطقه با توجه به گستره دید خود و البته نعماتی که از خداوند میخواستند دست به هنرنمایی در بافت گلیم میزدند که میتوان گفت تمام آن نقشها ذهنیبافی میباشد که بدون هیچ نقشهی از قبل طراحی شدهای آن هنر خلق میشده است.
اساتید برجسته گلیمبافی مردمان روستایی و ایل نشین ایرانی هستند. در ایلات و روستاهای ایران اکثرا زنها مسئولیت بافت زیرانداز و رواندازها را بر عهده داشتهاند.
معرق هنری است که ریشه در تاریخ این مرز و بوم دارد و توانسته در معماری مدرن و طراحی داخلی نیز هماهنگ با هنر معاصر پیشرفت کند. معرقکاری یکی دیگر از صنایع دستی ارزشمند است که تکههای ریز چوب، فلز، پارچه، کاشی و ... به زیبایی و در شکلهای متفاوت در کنار یکدیگر قرار میگیرند. معرقکاری ایجاد نقشها و طرحهای زیبا روی چوب یا پلی استر سیاه میباشد و با مواد گوناگونی از جمله چوب و سنگ انجام میشود اما شناخته شدهترین نوع آن معرق چوب است. معرق چوب اغلب بر روی زمینه چوب با استفاده از دوربری و ترکیب چوبهای رنگارنگ به کار میرود و برای زیبایی سطح میز، بوفه، کتابخانه و لوازم چوبی از نقشهایی اسلیمی استفاده میشود.
مناسبترین چوبهای رایج در معرق چوب آبنوس، گلابی، توت و سنجد است که هر کدام در رنگ و بافت متفاوتی وجود دارند. این هنر در شهرهایی نظیر اصفهان، یزد،کاشان، هرات، سمرقند و تبریز رونق دارد.
به غیر از کاشی و چوب، امروزه با شیشه و چرم و فلز نیز معرقکاری انجام میشود که همگی از هنرهای نوپایی هستند.
معرقکاری از هنرهای زیبایی است که در دوره سلجوقیان به اوج خود رسید. آثار به جای مانده از قرن ششم هجری به خوبی ظرافتهای معرقکاری سلجوقی را نشان میدهد. ایرانیان توانستند این هنر کهن را با زیباترین اشکال هندسی و با به کارگیری علم ریاضی ایجاد کنند. در اکثر شهرهای ایران به خصوص در اصفهان، تبریز، یزد، کاشان و... نمونههایی از معرقکاری و کاشی معرق را در ساخت ابنیه تاریخی میتوان دید.
از اولین آثار موجودی که از هنر معرق در آن استفاده شده است گنبد سرخ در شهر مراغه است که در دوره ایلخانان بنا شده است. در این گنبد از ساختارهای ابتدایی معرق کاشی استفاده شده است که جلوه بصری بسیار زیبایی دارد.
استاد محمد طاهر امامی از پیشگامان سبکی جدید با رنگهای متفاوتی در معرق میباشد ایشان پدر معرقکاری ایران نامیده میشوند. این سبک جدید با به کارگیری مواد شیمیایی ایجاد میشد و دیگر معرق محدود به چند رنگ خاص نبود.
مواد اولیهای که در معرقکاری استفاده میشود، مصالح چوبی و مصالح غیرچوبی هستند.
مصالح چوبی از قبیل: سنجد عناب گردو و غیره.
مصالح غیرچوبی شامل: مصالح طبیعی (عاج فیل، استخوان و صدف) و مصالح مصنوعی (صدف مصنوعی، مس و برنج)
از این هنر امروزه در تزئینات داخلی ساختمان و حتی به عنوان تابلوهای دیوارکوب استفاده میشود.
هنر فلزکاری به هر اثر هنریای که از سنگهای معدنی زمین که شامل برنز، طلا، نقره، مس، قلع، آهن و … به دست میآید گفته میشود. هنر فلزکاری گونههای متفاوتی دارد که در گروههای مختلف هنری قرار میگیرند. در ایران هنرهای قلمزنی، دواتگری، جُندهکاری، مشبک فلز و طلاکوبی روی فولاد از شناخته شدهترین هنرهای فلزی میباشند.
فلزکاری فرایند کار کردن بافلز برای ساخت یا مونتاژ محصولات فلزی است. فلزکاری بخش بزرگ از علوم و تمدن امروزه بشریت است. این علم مطالعه خاصیتهای تمامی فلزات را دربر میگیرد. این صنعت به دو بخش تقسیم گردیده است. اول جدا و خالص ساختن از سایر و دوم شکل دادن پس از ذوب. هماکنون بیش از (۷۰) درصد فلزات مورد نیاز از سنگهای فلزخیز استخراج شده و پس از پروسه جداسازی در صنایع گوناگون بهطور گسترده مورد استفاده قرار میگیرد. اکثر فلزات به شکل ترکیب شیمیایی یا مخلوط میباشند. مثلاً مس در ۲۵۰ نوع سنگ پیدا میشود، از این میان شماری از کانیها از اهمیتی ویزه برخوردارند، زیرا فراوانترین کانی اصلی مس میباشند. همانند کالکوپیریت، کالکوسیت، کولین، بورنیت، مس طبیعی، مالاکیت، آزرویت. اغلب فلزات با حرارت دادن و گروهی با واکنش شیمیایی از هم جدا میشوند. در صنعت فلزکاری، علاوه بر شکلدادن، استحکام بخشی به فلزات نیز خیلی مهم است. بدین لحاظ، برای افزایش مقاومت یک فلز، از فلزات مستحکمتر استفاده میکنند.
اولین استفادههای انسان از فلز به حدود چهار هزار سال پیش برمیگردد که به آن آخرین دوران نوسنگی نیز میگویند. در ایران استفاده از فلز مربوط به دوران کشف ذوب فلز میشود که به هزاره اول قبل از میلاد میرسد. بدیهی است که استفاده از فلز در ابتدا برای ساخت ادوات شکار، جنگ و کشاورزی بود که جانشین استخوان و سنگ و چوب و سفال شد که هم از دوام بالاتری برخوردار بود و هم شکلپذیری آن به نسبت مواد قبلی در سطح بهتری است. قدیمیترین قطعه فلزی یافت شده یک نوع ابزار فلزی نوک تیز است که در خاورمیانه یافت شده است؛ و آن را مربوط به حدود پنج هزار سال قبل از میلاد میدانند.
درمیان بارزترین و مهمترین دستاوردهای هنر و فناوری ایرانیان باستان باید از اشیاء ساخته شده از طلا، نقره و برنز نام برد که از ظرف و سلاح گرفته تا جواهرات، زیورهای لباس و سایر زیورآلات شخصی را دربر میگیرد.